روحانیّت نهاد سمبلیک ملّت است؛ هرجا روحانیّت حرکت میکند ملّت هم حرکت میکند. در هر جهتی که روحانیّت مترقّی و محبوب گام میگذارد، ملّت گام میگذارد. این واحدی که به نام حوزهی علمیّه در شهر طیّب قم سالها است پابرجا است، فقط یک دانشگاه نیست. آن را فقط یک دانشگاه ندانید، مجمع پرورشگاه رهبران فکری و شرعی و مذهبی و اسلامی این امّت است. هر طلبهی کوچکی، هر کم سنّوسالی که در مدرسه ای درس میخواند، برای اینکه فقیهی بشود بر طبق بافت اصیل جامعه ایرانی و اسلامی و شیعی ما، بالقوّه یک رهبر است. اینجا مجمع پرورش رهبران فکری است. مجموعهای است از آن کسانی که در راه پیامبران گام برمیدارند؛ مجموعهای است از کسانی که میخواهند «العُلَمَاءُ وَرَثَةُ الأَنبِیَاء»(۵) بشوند. هر جا که حوزهی علمیهی قم میرود در حقیقت ملّت ایران میرود. این هم یک محاسبه است؛ یک محاسبهی دقیق که باز با فرمولهای عادّی جامعهشناسان مادّی تطبیق نمیکند. آنچه میگویم روحانیگرایی و آخوندگرایی نیست؛ این دیدنِ یک واقعیت است. یک طلبه در یک شهر، در یک دِه، در یک مملکت، در یک استان چه میکند؛ این زبان سخنور، این دل پارسا، این جسم بی توقّع، این موجودی که به کم قانع است برای اینکه بار زیادی را بر دوش بگیرد او در اینجا چه میکند؟ او میآموزد. چه میآموزد؟ دین. دین چیست؟ اصیلترین نهادی که بحمدلله در این مملکت همچنان بر روح و بر ذهن انسانها حاکم است و البتّه حاکم خواهد بود.
۱۳۵۸/۰۷/۳۰بیانات در مسجد اعظم قم بهمناسبت دومین سالگرد شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی